من خسته از شیفت های زیاد ، تایم کاری بالا ، استراحت کم ، جو نامناسب بیمارستانی ، آینده نامشخص و هزاران مشکلی که شما هم دارید.مدت های بسیار زیادی در این فکر بودم که چطور میتونم شرایط خودم رو تغییر بدم...

آیا فقط با شیفتهای زیاد و دو جا یا سه جا کاری میتونم کسب درآمد کنم؟

آیا صرفا محل کار من باید در بیمارستان باشه؟

آیا صرفا باید درآمد کارمندی داشته باشم؟

آیا 30 سال باید برای بازنشستگی تلاش کنم؟

اخرش چی میشه ؟من که با حقوق بازنشستگی هم نمیتونم شرایط زندگیمو مدیریت کنم... پس چه کاری باید انجام داد؟

اینجا بود که شروع کردم به جست و جوی راهی برای نجات ازین شرایط که خودم رو هرچه سریعتر نجات بدم.همون زمان هایی که سخت درحال شیفت دادن بودم کلی فکر میکردم و کلی مطالعه میکردم بلکه بتونم راهی پیدا کنم.

تا اینکه یجایی خوندم ما هیچ کاری نداریم که به موفقیت ختم نشه بلکه در همه کارها فرصت های فراوان و نامحدودی وجود داره و صرفا محدودیت در ذهن ماست و موفقیت اساسا موضوع فردی است و به شغل،شهر،سن،جنس و ... این مواردی که من سالها فکر میکردم ارتباط مستقیم داره ، هیچ ارتباطی نداره و موفقیت رو آدمها خودشون رقم می زنند.

اوایل گفتم باشه قبول که موفقیت فردی است ولی از پرستاری چطور؟مگه میشه؟آخه همه دارند با این حجم کاری زیاد و حقوق کم از پرستاری کسب درآمد می کنند پس چطور موفقیت به شغل ارتباط نداره؟

تا اینکه همچنان درحال شیفت های فشرده در قسمت مراقبت های پرستاری در منزل یا به اصطلاح پرستار خصوصی(پرایوت) بودم و در همین حین درحال مطالعه های خیلی زیاد کتاب های موفقیت و کار کردن روی خودم بودم جرقه بسیار بزرگی در ذهن من شکل گرفت و زندگی من رو متحول کرد...

فصل اول:

هدف و خواسته

موانع ذهنی پرستار برای رسیدن به اهداف شغلی چیست؟

چرا پرستار هدف مشخص ندارد؟

چطور اشتیاق و سوخت کافی برای رسیدن به اهداف شغلی داشته باشیم؟